گفتگو با خانم گلی- بیژن خوزستان و امیر جواهری لنگرودی در باب خیزش انقلابی زن_زندگی_آزادی

https://youtu.be/s0iJukjsxR4?feature=shared

۱۴۰۲ اسفند ۲۶, شنبه

امیر جواهری لنگرودی :در حاشیه‌ی نشست‌های بی نیتجه‌ی شورایعالی کار، برای تعیین دستمزد سال ۱۴۰۳ : سفره‌ی کارگران ایران در آغاز سال نو، همچنان خالی است!

در حاشیه‌ی نشست‌های بی نیتجه‌ی شورایعالی کار، برای تعیین دستمزد سال ۱۴۰۳

سفره‌ی کارگران ایران در آغاز سال نو، همچنان خالی است!

امیر جواهری لنگرودی



افطاری آقایان روبراه است و سفره‌ی زحمتکشان در سطل های زباله ها  یخالی!

درحالی‌که کمتراز ۵ روز تا آغاز سال ۱۴۰۳ باقی مانده است، قلب لایه‌های گوناگون اردوی میلیونی کارگران در انتظار تعیین نرخ دستمزد برای سال پیش‌رو، همچنان پرتپش می‌زند. از یک سو هنوز حقوق‌های عقب افتاده کارگران با وجود دشواری شرایط زندگی، پرداخت نشده و پاسگخویی به مشکلات آن ها نیست و ازدیگرسو کمبودها، زندان بودن یگانه نان آور خانواده و کسری دستمزدها و بالا بردن هزینه‌ی درمان، دوران طاقت فرسای قول و قرارهای مسئولان دولتی در کنار بیکاری میلیونی، فلاکت نظام تولید و بحران اقتصادی حاکم بر جامعه، همه وهمه در برابر تورم افسار گسیخته در سالی که به قول خامنه‌ای رهبرِ دغلبازِ جهانِ اسلام قرار بود "مهار تورم و رشد تولید" باشد، باعث شده تا این نگرانی هر روز بیشتر از روز گذشته دهن باز کند. چرا؟

روشن است؛ ساز و کار راهبردی تئوری «سه جانبه گرایی» که در اسناد سازمان جهانی کار (I.L.O) از آن یاد می‌شود، در ایران تماماً در سیمای دولت به مثابه‌ی‌ بزرگترین کارفرما تجلی یافته و کارفرماهای حاضر در «کمیته‌ی دستمزد شورایعالی کار» در کنار نمایندگان خود برگزیده‌ی کارگری، ستون واحدی از حاکمیت‌اند که در برابر کلیت نیروی رنج وکار جامعه‌ی ما مانند نمایشی یک جانبه جلوه می‌نماید. چرا که هرساله این سه به نام نماینده، در دل نشست و برخاست‌هایی غیرعلنی پشت درهای بسته‌ی شورایعالی کار، پرونده‌ی مزدی را با این توافق و وعده که درسال بعد تلاش خواهند کرد، شکاف مزدی کنونی درون جامعه را برطرف کنند، خاتمه داده و شورایعالی کار را ترک می‌کنند.

۱۴۰۲ اسفند ۱۸, جمعه

اطلاعیه مشترک ۱۷ نهاد چپ و دمکراتیک :همگام با مبارزات جنبشهای اجتماعی، علیه تبعیض و نابرابری

اطلاعیه مشترک ۱۷ نهاد چپ و دمکراتیک
در آستانه ۸ مارس ۲۰۲۴
همگام با مبارزات جنبشهای اجتماعی، علیه تبعیض و نابرابری

امسال در شرایطی به استقبال سالگرد ۸ مارس روز جهانی زن میرویم، که زنان در ایران هنوز تحت تبعیض و سرکوب حاکمیت طبقه حاکم قرار دارند. جمهوری اسلامی در ایران با بکار بردن قوانین قرون وسطائی ضد زن، بیشترین تبعیض جنسی و طبقاتی را بر زنان روا داشته و آنها را از نظر اقتصادی- سیاسی و اجتماعی در موقعیت درجه دوم قرار داده است. جمهوری اسلامی از همان آغاز کار، دوران سرکوب همه جانبه در جامعه را با تعرض به حقوق زنان آغاز کرد و به مدت بیش از چهار دهه هر یورشی به موقعیت زنان را پیش درآمد سرکوبهای همه جانبه تری در جامعه قرار داده است.
امروز نمی توان از روز جهانی زن سخن به میان آورد بدون آنکه به زنان کارگر نپرداخت. آنچه اهمیت این روز را برجسته میکند و گرامی میدارد، مبارزات صدها زن کارگر کارگاه های نساجی نیویورک، روز ۸ مارس ۱۸۷۵ بود که در اعتراض به دستمزدهای پائین، ساعات کار طولانی، شرایط غیر انسانی کار و نداشتن حق رای، دست به اعتصاب زدند، در یک نبرد طبقاتی و خونین خواستها و مطالبات خود را به بورژوازی تحمیل نمودند و از یُمن این مبارزات بود که این روز به نام ۸ مارس روز جهانی زن نامیده شد.
توده های کارگر و زحمتکش که حداکثر جامعه را تشکیل میدهند در اثر گرانی سرسام آور و تورم کمر شکن با فقر و تنگدستی دست و پنجه نرم میکنند. بر متن بیکاری گسترده و فقدان امنیت اجتماعی امکان متشکل شدن را سخت نموده، تهیدستی و فقر گریبان شمار روز افزونی از زنان را گرفته است. بر پایه این بی حقوقی های گسترده، زنان در معرض آسیب های اجتماعی اند. پدیده هائی به نام "زنان خیابان خواب"، "کارتن خواب"،"دختران فراری" گسترش یافته اند، تن فروشی و تجارت سکس، کودک همسری و صدور زنان به کشورهای همسایه فزونی یافته است. آمار جنایتهای ناموسی و خشونتهای خانگی بالاتر رفته، خودکشی و خودسوزی زنان جوان، سر تیتر رسانه های خبری است. زنان سرپرست خانوار که در تمامی این چهل و پنج سال ستون استوار خانواده بوده اند، از هیچ امکان و حمایت نه تنها برخوردار نبوده اند بلکه با مشکلات دو چندان مسکن و معیشت روبرو هستند.

۱۴۰۲ اسفند ۱۰, پنجشنبه

یک فعال کارگری داخل کشور : نگاهی از داخل کشور به متن اساسنامه‌ی «کنفدراسیون کار ایران - خارج از کشور»

نگاهی از داخل کشور به متن اساسنامه‌ی

«کنفدراسیون کار ایران - خارج از کشور»


کنفدراسیون تشکلی‌ست که از اتحاد چند فدراسیون که خود حاصل تجمیع تشکل‌ها و اتحادیه‌های کارگری‌ست تشکیل می‌شود. در شکل صنفی مثلاً معاهدات حفاظت از منافع چند اتحادیه‌ی کارگری در یک صنعت خاص که منافع ویژه‌ی خود را پیگیرند، می‌تواند مبنای کنفدراسیون کارگری در میان کارگران یک یا چند صنف یا صنعت باشد. با اتفاق فدراسیون‌های همسو یا دیگر اصناف که مبنای منافع طبقاتی مشابهی دارند (مثلاً فدراسیون‌های کارگران خودرو سازی با قطعه‌سازان و...) در چهارچوب قوانین حاکمه در یک کشور یا کشورهای مشابه و مشترک المنافع که بازار و سیاست‌های اقتصادی مشابه دارند، یک کنفدراسیون شکل می گیرد. هدف از این اتحاد نیز ساخت اهرمی قوی و قدرتمند برای چانه زنی در چهارچوب منافع صنفی و طبقاتی (مثلاً دستمزد و مرخصی و مزایای کاری و...) حمایت از حقوق اعضای اتحادیه‌های عضو کنفدراسیون است. البته در معنای سیاسی و تقسیمات کشوری و حکومت نیز کنفدراسیون تعابیر و تعاریف دیگری دارد که در این بحث نمی‌گنجد.

در ایران اما عملاً تشکیل اتحادیه و سندیکای مستقل کارگری در چهارچوب رژیم استبداد ولایت فقیه جمهوری اسلامی ممنوع و علی‌رغم این‌که در قانون جرم انگاری نشده، جرم و مجازات دارد و بنیانگذاران و اعضای سندیکاهی مستقل کارگری بازداشت، شکنجه و زندانی می‌شوند. حکومت اما اقدام به ساختن و ترویج تشکل‌های به اصطلاح زرد وابسته به خود می‌کند که همگان با آن‌ها و نقش مخربشان آشنایی داریم؛ در نتیجه داشتن تشکل مستقل کارگری اعم از اتحادیه، شورا و سندیکا  برای کارگران ممکن نیست و آنچه را هم داریم حاصل تلاش، ایستادگی و مقاومت و هزینه‌های فراوان معدود فعالین و کارگران درگیر همان بخش است که زیر سرکوب شدید قرار دارند.

۱۴۰۲ اسفند ۵, شنبه

سایت « اتحاد کارگران انقلابی ایران» می نویسد : پرسش هایی در باره اعلام موجودیت کنفدراسیون کار ایران در برلین از تلویزیون ایران اینترنشنال

شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۲۴ فوريه ۲۰۲۴


سایت « اتحاد کارگران انقلابی ایران » می نویسد :

پرسش هایی در باره اعلام موجودیت کنفدراسیون کار ایران در برلین از تلویزیون ایران اینترنشنال

https://web.telegram.org/a/#-526842408
روز شنبه پنج اسفند 1402 برابر با 24 فوریه 2024 میلادی، احمد صمدی خبرنگار تلویزیون ایران اینترنشنال در برلین، «تشکیل کنفدراسیون کار ایران» را اعلام کرد. رویا موید از اعضای کنفدراسیون کار ایران با رد قائل شدن شان رهبری یا نمایندگی کارگران ایران از سوی این کنفدراسیون به صمدی گفت: «ما فقط می خواهیم (صدای) مبارزات کارگران و نیروی کار ایران را به گوش جامعه های جهانی برسانیم
عضو شورای شهر آمستردام که از 20 سال پیش در هلند زندگی می کند، با اشاره به میزبانی اجلاس برلین از سوی د.گ. ب (اتحادیه کارگری نزدیک به حزب سوسیال دمکرات آلمان) در مورد تشکیل دهندگان کنفدراسیون کار ایران می گوید:« کسانی که این کنفدراسیون را تشکیل داده اند تعداد زیادی از مبارزان کارگری بودند که تازه به خارج از کشور آمده اند؛ باضافه کسانی که از قبل بودند و ما می خواستیم که این حالت فردیت را تجمیع بدهیم و توی یک کنفدراسیون جمع بکنیم تا بتوانیم بیشتر صدای کارگران و کارمندان و معلمان

۱۴۰۲ اسفند ۲, چهارشنبه

فهرست شماره یک : فراخوان بیش از ۶۰۰ نفر از کنشگران جنبش دادخواهی و فعالان سیاسی و اجتماعی برای محاکمه‌ی پرویز ثابتی و دیگر عاملان و آمران شکنجه و کشتار مردم در نظام سلطنتی پهلوی

فراخوان بیش از ۶۰۰ نفر از کنشگران جنبش دادخواهی و فعالان سیاسی و اجتماعی  برای محاکمه‌ی پرویز ثابتی و دیگر عاملان و آمران شکنجه و کشتار مردم در نظام سلطنتی پهلوی (فهرست شماره‌ی یک)

سه شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۲۰ فوريه ۲۰۲۴

 

 

 

فراخوان ‏دادخواهی علیه ثابتی و دیگر آمران و عاملان شکنجه و کشتار مردم در نظام سلطنتی

 

انسان‌های آزاده!

بازماندگانِ نظام دیکتاتوری سلطنت محمد رضا پهلوی از چندی پیش می‌کوشند در سایه‌ی سرکوب و جنایت‌های بی‌پایان و گسترده‌ی رژیم جمهوری اسلامی بر شکنجه و سرکوب رایج در رژیم شاه پرده بیفکنند و با انکار آن، واقعیت تلخ آن دوره را از نسل‌های جوان پنهان نگه دارند. برخی از آن‌ها تصور کردند جنبش فراگیر «زن زندگی آزادی» فرصت مناسبی را برای این مقصود فراهم کرده است و نسل‌های جوان بدون تحقیق دروغ‌های ایشان را باور می‌کنند: پرویز ثابتی، رئیس اداره‌ی سوم ساواک و از آمران و عاملان اصلی بازجویان و شکنجه‌گران ساواک، و احمد فراستی، فرمانده‌ی عملیات اداره‌ی سوم ساواک، در برابر چشمان مردم ظاهر شدند.

در پی آن، پرویز ثابتی، که به اعتراف خود او از طریق ساواک به شیوه‌های مختلف با تبلیغ برای خمینی و روحانیت شیعه در رسیدن آن‌ها به‌قدرت کمک رسانده بود، به‌تازگی در مصاحبه‌ای طولانی (در پنج بخش؛ و هفت ساعت) با تلویزیون «من و تو» از سرکوب سازمان‌ها و جریان‌های سیاسی مخالف دیکتاتوری شاه دفاع و اعلام کرد با پخش برخی از فیلم‌ها و سریال‌ها در تلویزیون آن زمان مخالف بوده و حتی دادن اجازه‌ی انتشار به بعضی داستان‌های کودکان را خطرناک‌ می‌دانسته است. او هم‌چنین ادعا کرد ایران در سال ۱۳۵۵ در بهترین موقعیت امنیتی بود و شاه در موافقت با «بازشدن» فضای سیاسی اشتباه کرد. بدین ترتیب «مقام امنیتی» دستگاه سلطنت، بهزبان خویش اعتراف می‌کند که با سرکوب آزاداندیشان، روشنفکران، نیروهای چپ و کمونیست و هر دگراندیشی در جامعه ایران به‌جز روحانیتی که همیشه مورد لطف شاهانه بود، پیش‌زمینه‌های به‌قدرت‌رسیدن بنیادگرایان اسلامی را فراهم آورده‌اند.

 

چکیده‌ی حرف او، علاوه بر توجیه جنایت‌های حکومت پهلوی، این است که شاه‌ می‌بایست با تمام نیرو هر حرکت اعتراضی را درهم‌ می‌کوبید و به خون‌ می‌کشید. به‌علاوه، این «انتقاد» او از شاه توصیه‌ای به جمهوری اسلامی است. در واقع امر، او به جمهوری اسلامی می‌گوید که اگر بقای خود را می‌خواهد، بایستی بیش‌ازپیش به کشتار و سرکوب جنبش توده‌ای و نیروهای چپ و مترقی ادامه دهد. ‏

 

۱۴۰۲ بهمن ۲۰, جمعه

امیرجواهری لنگرودی : چهل و پنجمین سال انقلاب بهمن ۱۳۵۷ / جامعه‌ را به سمتی کشاندند که «مردم ایران، مرگ را نفس می‌کشند»!

چهل و پنجمین سال انقلاب بهمن ۱۳۵۷

 

جامعه‌ را به سمتی کشاندند که

«مردم ایران، مرگ را نفس می‌کشند»!

 


توضیح  ضرور:

بخشی از نسل ما، راه افتادن ترم " پنجاه وهفتیها " را، اصطلاح اختراع شده توسط جنابان سلطنت طلب و این و آن ابر رسانه در جهت قلب تاریخ می‌شناسند که برآنند گویا مملکت گل و بلبل بوده و یک دسته  کمونیست ازخدا بی خبر کافر و روسی و مجاهد جانبدارعلی شریعتی و طرفداران خمینی متحد شدند تا شاه را سرنگون کنند یا کردند و آنها را به‌عنوان عامل اصلی بدبختی کنونی و روی کار آوردن جمهوری اسلامی با هزار و یک ترفند - و حتی به زبان فحاشی - به خواننده وبیننده‌شان بقبولاند. از جُوک گرفته تا کلیپ‌های مستهجن وحتی زبان شعر و نوشتارهای به‌غایت سخیف و بی پایه از انقلاب ۵۷ به مثابه "رخدادی شوم"،"بهمن بیدادگر"،"بهمن خونین سرشت"،"فتنه۵۷" و مصادیقی ازاین نوع یاد می‌کنند.

یادمان نرود در تمام دوره‌ی ۲۵ ساله‌ی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ مذهب و دستگاه روحانیت، با گشاد دستی هرچه تمام‌تر در دوره‌ی پهلوی (محمدرضا شاه) مشغول بازتولید وتکثیر خود بودند. «مساجد» بی شمار از قلب پایتخت تا پرت‌ترین روستاها،«مدارس فیضیه»، «مؤسسات انتشارات مذهبی»، «حسینیه‌ها»،«تکیه‌ها»،«تعزیه‌ها»،«فاطمیه‌ها»،«هیئت‌های سینه زنی و زنجیرزنی»، «جلسات تدریس وتفسیرقرآن»،مراسم ماه محرم وبسیاری مناسبت‌ها واشکال دیگرتجمع مذهبی، درکنارمالیه واعتباربسیارعظیمی که بخش قابل توجهی ازآنان توسط «بازار» تأمین می‌شد. اینها همه امکانات و اهرم‌های یک قدرت غول آسایی بودند که آزادانه دردست روحانیت قرارداشت و آنان بدون کمترین مانع جدی درگسترده‌ترین بُعد سراسری ازآن بهره می‌گرفتند. باری دردل استبداد ساواک،سانسور،کنترل و مراقبت‌های پلیسی، هرگونه امکان نشراندیشه‌های انقلابی وهرنوع امکان تشکل برمدارنضج اندیشه‌ی چپ و ترقی‌خواهی راغیرممکن می‌نمود. در چنین بستری روحانیت با همه‌ی ابزار و امکانات قانونی و حتی غیر قانونی که به راحتی در اختیار داشت، خویش را در بافت زندگی توده‌ها گسترش می‌داد، درحالی‌که جنبش انقلابی فاقد آن بود و هر نوع اندیشه‌ی ترقی‌خواهی توسط استبداد سلطنتی و تحت سلطه ساواک در تنگنا قرارداشت و همین بود که وقتی نطفه‌ی انقلاب بسته شد، هفتاد سال پس از انقلاب مشروطه، مشروعه خواهی شیخ فضل الله نوری را احیاء کرد و به قدرت رساند.

۱۴۰۲ بهمن ۱۶, دوشنبه

نجف روحی رفیق نجیب کارگرمان از دست رفت !

دوستان، یاران و رفقای عزیز گوتنبرگ و حومه :
نجف روحی رفیق نجیب کارگرمان از دست رفت !

بخشی از شما رفیق سالیان مان نجف روحی را از نزدیک می شناختید و با کارگاه او برای تعمیر ماشین تان سر و کار آمد و شد، داشتید .
نجف روحی ،انسانی نیک اندیش ، سوسیالیست و باورمند به ارزش های انسانی و بغایت نیک سرشت و ارام بود . او با قلبی زخمی از میان ما رفت و امروز در جمع ما نیست .
با تالمی عمیق به دختران او و به فامیل محترم و یارانش ؛ تاثر عمیق مان را اعلان می داریم .
مراسم خاکسپاری اش روز سه شنبه ششم فوریه از ساعت ۱۱:۳۰ تا ۱۲:۳۰ در آرامستانKviberg گوتنبرگ سوئد برگزار خواهد شد.
سپس در سالنی در محله ی Bergsjön گردآمده یاد او را گرامی میداریم.

یاران و رفقایش در گوتنبرگ